بیست
دوشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۷، ۰۱:۱۰ ق.ظ
دیدمت
در کنارِ دشت
با عطرِ خوشِ شقایق
و بادی که نرم از گونههایت میگذشت
در شبی طولانی
که مستها سکوتش را شکسته بودند
و همهچیز بهگونهای دیگر بود
وقتی تو
به "آن" قدم نهادی.
۹۷/۰۶/۱۹
دیدمت
در کنارِ دشت
با عطرِ خوشِ شقایق
و بادی که نرم از گونههایت میگذشت
در شبی طولانی
که مستها سکوتش را شکسته بودند
و همهچیز بهگونهای دیگر بود
وقتی تو
به "آن" قدم نهادی.